با تو هستم ای غنیمت برده هست و نیستم
با وجودِ خاطراتت هیچ تنها نیستم

گرچه من را برده ای از یاد اما خوبِ من
پایِ عشقت همچنان تا پایِ جان می ایستم

کاش عمری داشتم چون حضرتِ نوحِ نبی
تا که قدری بیشتر با دردِ تو می زیستم

عده ای دیوانه می خوانند و بعضی گوشه گیر
بعد تو حتی نمی دانم کدامم..؟! چیستم ؟!

عشق آغاز فراموشی ست می پرسی چطور ؟
اینکه تا عاشق شدم از یاد بردم کیستم!!