#قیصر‌امین‌پور

غنچه با دلِ گرفته گفت:
زندگی لب زِ خنده بستن است،
گوشه‌ای درونِ خود نشستن است...!
گل به خنده گفت:
زندگی شکفتن است!
با زبانِ سبز، راز گفتن است...!
گفت‌ و گوی غنچه و گل،
از درون باغچه باز هم به گوش می‌رسد...
تو چه فکر می‌کنی؟
راستی کدام یک درست گفته‌اند؟
من که فکر می‌کنم،
گل به رازِ زندگی اشاره کرده است...
هر چه باشد او گل است...
گل، یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!