عاشق ڪه باشی
دست خیالش را میگیرے
میبرے شهر را ببیند
دو قدم جلوتر راه میروے ڪه دستش را بڪشی!
باید بگوید آرامتر! باید بگویی دلتنگی!
عاشق ڪه باشی خاطرههایش را میریزے توے جیبهایت
هر چند دقیقه یڪیشان را میچشی
عاشق ڪه باشی مزهے خاطرههایت شور است!
عاشق ڪه باشی همیشه پاییز است همیشه حواست دست باد!
عاشق ڪه باشی دنیایت سفید است و سیاه!
عاشق ڪه باشی آواره اے!
راستی ... عاشقی!؟
حامد_نیازی
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری