مرا به حالِ خودم ای غزل رها مگذار 
مرا ز لذّتِ شبهای خود جدا مگذار 
 
یک امشبی که من از شوق در کنار توام 
...دریچههای زمان را ببند؛ وا مگذار 
 
ادب، به محفلِ عشّاق دست و پا گیرست 
به من بگو "تو" و نامِ مرا "شما" مگذار 
 
زمین به چشم من ای رهگذار آیینهست 
به روی خویشتن اینگونه ساده پا مگذار 
 
من و تو نیز به تقصیر، مبتلا هستیم 
همیشه حادثه را گردنِ خدا مگذار 
 
اگرصداست که بعد از من و تو میماند 
بمیر شاعر و از خود اثر به جا مگذار 
 
#سروش_آیینه
		
Curtir
			
			 Comentario 		
	
					 Compartilhar				
						 
											 
		