دیده بارانی و دل کرده هوایت چه کنم؟
تو نبودی و زِ غم پُر شده جایت چه کنم؟
نـرود پـایِ دلـم غیـرِ رهـی جـز رهِ تـو
غیرِ جانم کـه فدا گشته برایت چه کنم؟
این روا نیست که اینگونه دل آزار شدی
صنمـا... با دلِ افتـاده به پایت چه کنم؟
میکنی بـر همـه جـانـم تـو خدایی اما
دلِ سنگی که خداکرده عطایت چه کنم؟
قـابِ عکس تو کند ولوله در سینه به پا
مانده ام با هوسِ زنگِ صدایت چه کنم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری