فصل تابستان است سایهای میجویم سایهای پر الفت کوچهها گرم کلام خانهها گرم سخن کودکی با شادی روی خاک نمناک کلبهای میسازد کلبهای بیسرما این طرف تر در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا فصل تابستان است مینویسم شعری از زبان سهراب و خدایی که در این نزدیکی است.
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
ویرایش پیشنهاد
افزودن ردیف
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟
بررسی ها
برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد
پرداخت با کیف پول
هشدار پرداخت
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟