✍️بداهه سرایی《کلاسیک》با بیت مطلع 👇  
 
 
  
  حساب میبرم  از کمترین  نشان  عتابش 
  خدا گواه که میترسم از حساب و کتابش 
 
#سمانه_کهربائیان 
 
 
 
⏪ مفاعلن/ فعلاتن/ مفاعلن/ فعلاتن 
 
    
⚘⚘⚘ 
 
 
هزار  نکته ی باریکتر ز  موست  کتابش 
که نور ارض و سماءست در ورای نقابش 
 
 
نشست نقشش، بر صفحه ی ضمیر منیرم 
به سینه حک شده عشق و نموده آینه قابش 
 
 
کلام بارور از مهر او بدل  به غزل شد 
شکفت باغ دلم از بهار پر تب و تابش 
 
 
دمید زمزمی از سعی من به عزم اجابت 
صفا و مروه شد این خطه در مسیر سرابش 
 
 
در این سکوت و نظاره، نگاه خیس ستاره 
به واژه های اشاره، به جذبه کرد خطابش 
 
 
شراب صبح ازل در رگ است  تا ابدیت 
که مست شد خِردم تا چشید جرعه ی نابش 
 
 
در اوج قاف خیالم، به عرش، مرتبه دارد 
کجا رِسم  به بلندای  آستان  جنابش 
 
 
عتاب عالم و آدم،  جدا از عشق نکردم 
که از زمین و زمان جملگی جداست حسابش 
 
 
#ملیسا_شکیبا  
 
♥️⚜️♥️⚜️♥️ 
 
 
بسان باد گذر کرد و  بود  بس که شتابش 
ستاره  بود و شرارش ندیده ای تو شهابش؟ 
 
 
عرق نشسته به سیمای چون زبانه ی آتش 
که دیده است به یکجا نقیض آتش و آبش! 
 
 
ز رشک سوختم آندم که دوری از من و دیدم 
گرفته تنگ در آغوش خویش عکس تو قابش! 
 
 
تمام ترس من این است  گر به خواب من آید 
و من به خواب نباشم، روم دوباره به خوابش! 
 
 
همیشه قهر وسپس آشتی و عشوه به کارم 
همیشه بازی و نازی!  درست  مثل شبابش 
 
 
#جعفر_صالحی 
 
 
 
⚘⚘⚘
		
 
											 
		