Horloge
Evenementen
blog
Markt
Pagina's
Meer
رفتی تو ازین فاصله افسانه بسازی من ماندم و یک شعر و تب قافیهسازی دیگر هوس وایبر و واتساپ به دلم نیست لعنت به نِت و بازی ِ دنیای ِ مجازی
همه ی غصه ی یعقوب از این بود که کاش باد ها عطر که دادند خبر هم بدهند
سنــگــ در بـرکــــه میانــدازم و میپـنـــــدارم بـا همین سنــگ زدن، مــــــاه بـه هـم میریزد
خوش به حال دل فرهاد که درمدت عمر مزه تلخ ترین خاطره اش شیرین است
عاشق که باشی… هیچ فرمولی تو را حل نمیکند… با هیچ منطقی درک نمیشوی… عاشق که باشی… کار تمام است…….
Weet je zeker dat je wilt ontvrienden?
Meer laden
Je staat op het punt om de items te kopen, wil je doorgaan?
علیرضا عباسی
Verwijder reactie
Weet je zeker dat je deze reactie wil verwijderen?
ارشان (جواد) صابر مختاری
Verwijder reactie
Weet je zeker dat je deze reactie wil verwijderen?