فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #فرداتون
    البحث المتقدم
  • تسجيل الدخول
  • التسجيل

  • الوضع الليلي
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    حول • الدليل • إتصل بنا • سياسة الخصوصية • شروط الاستخدام • إعادة مال

    تحديد اللغة

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

يشاهد

يشاهد

مدونة

تصفح المقالات

السوق

آخر المنتجات

الصفحات

صفحاتي صفحات أعجبتني

أكثر

منتدى إستكشاف منشورات شائعة وظائف عروض بالتمويل
يشاهد السوق مدونة صفحاتي الكل

إستكشف المشاركات

Posts

المستخدمين

الصفحات

مجموعة

مدونة

السوق

منتدى

وظائف

بالتمويل

علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات

image
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات

image
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات

image
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات

image
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات

image
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات

image
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات

تنیده یاد تو در تار و پودم میهن ای میهن
بود لبریز از عشقت وجودم میهن ای میهن
تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو بود و نبودم میهن ای میهن
به هر مجلس به هر زندان به هر شادی به هر ماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم میهن ای میهن
به دشت دل گیاهی جز گل رویت نمی‌روید
من این زیبا زمین را آزمودم میهن ای میهن

image
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات
به نامه ات وطنم را نوشته ام آزاد
به رخ ز دیده ام از شادی آب می‌آید
من آن مبارز ایرانم که از وطنم
فقط به یادم تیر و طناب می‌آید
کنم چو فکر از آن خلق و آن ستم کانجاست
به دل غم و به تنم اضطراب می‌آید
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات
ترسم آزاد نسازد ز قفس، صیادم
آنقدر تا که ره باغ رود از یادم
بس که ماندم به قفس، رنگ گل از یادم رفت
گر چه با عشق وی از مادر گیتی زادم
آتش از آه به کاشانه صیاد زنم
گر از این بند اسارت نکند آزادم
سوز شیرین وشکر خنده دلداری نیست
ورنه من در هنر استادتر از فرهادم
ز اولین نکته که تفسیر نمودم از عشق
کرد اقرار به استادی من استادم
گرچه باشد غم عالم به دلم لاهوتی
هیچ کس در غم من نیست، از آن دلشادم
إعجاب
علق
شارك
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سنوات
ای کاشکی به عالم، تا چشم کار می کرد
دل بود و آدم آن را قربان یار می کرد
زاین خوبتر چه میشد گر هر نفس ، به جانان
یک جان تازه میشد عاشق نثار می کرد
دل را ببین که نگریخت از حمله ای که آن چشم
بر شیر اگر که می برد، بی شک فرار می کرد
جان را به زلف جانان از دست من بدر برد
دلبر اگر نمیشد این دل چه کار می کرد ؟
گر مرغ دل ز جانان دزدید می چه بودی
تا شاهباز چشمش از نو شکار می کرد
شورای دولت عشق فاتح اگر نمیشد
جمهوری دلم را غم تار و مار می کرد
دلبر اگر دلم را میخواند بنده ، هر چند
آزادی است اینم، دل افتخار می کرد
باران دیده ی من در فصل دوری او
صحرای سینه ام را چون لاله زار می کرد
إعجاب
علق
شارك
Showing 1117 out of 1939
  • 1113
  • 1114
  • 1115
  • 1116
  • 1117
  • 1118
  • 1119
  • 1120
  • 1121
  • 1122
  • 1123
  • 1124
  • 1125
  • 1126
  • 1127
  • 1128
  • 1129
  • 1130
  • 1131
  • 1132

تعديل العرض

إضافة المستوى








حدد صورة
حذف المستوى الخاص بك
هل أنت متأكد من أنك تريد حذف هذا المستوى؟

التعليقات

من أجل بيع المحتوى الخاص بك ومنشوراتك، ابدأ بإنشاء بعض الحزم. تحقيق الدخل

الدفع عن طريق المحفظة

تنبيه الدفع

أنت على وشك شراء العناصر، هل تريد المتابعة؟

طلب استرداد