مـادر مــی را بکرد باید قربان 
بـچه ی او را گرفت و کـرد به زندان
بچـه او را ازو گــرفت نـدانی
تاش نکوبی نخست و زو نکشی جان
جـز که نباشد حلال دوربـکردن
بچـه کوچـک زشـیر مـادر و پـستـان
آنگه شادان زروی دین و زه داد
بچـــه بـزندان تــنگ و مـادر قــربـان
گاه زیر زیر گردد از غم و گه باز
زیـر زیـر همچنـان زاند جــوشــان
										
					
					
					
					        
					
					
					
										
					
					
					
							
										
					
					
													
				
بـچه ی او را گرفت و کـرد به زندان
بچـه او را ازو گــرفت نـدانی
تاش نکوبی نخست و زو نکشی جان
جـز که نباشد حلال دوربـکردن
بچـه کوچـک زشـیر مـادر و پـستـان
آنگه شادان زروی دین و زه داد
بچـــه بـزندان تــنگ و مـادر قــربـان
گاه زیر زیر گردد از غم و گه باز
زیـر زیـر همچنـان زاند جــوشــان
إعجاب
			
			 علق 		
	
					 شارك				
						 
											 
		