手表
博客
页面
更多的
خبر از دل چه بگویم که گرفتار تب است دل بیحوصله چندیست که جانش به لب است نه به میخانه رود دل ، نه دگر تشنه به می نه دگر شوق ملاقات پریسای شب است پر پرواز دل ما به خدنگی بشکست گوییا قرعه ی دل ، ناوک میرالغضب است یار ما را به لب تیغ و کمان برد شبی چه خوش آید که دلآرام ، پریشان طلب است
装载更多
您即将购买商品,是否要继续?