تویی که قرار دل بی‌قراری
به دل دارم امشب غم بی‌شماری

چنان از نبودت دل من شکسته
که گویی ترک خورده باشد اناری

بگو تا چگونه بگریم در این غم؟
که شاید شود کم غمی از هزاری

تو سرمایه‌ی عمر من بودی ای عشق!
پس از تو برایم نماند اعتباری

بهایی ندارد متاع شکسته
دلم را ببندم به چه کسب و کاری؟

دعا کن بمیرم، دعا کن نباشم
اگر طاقت رنجشم را نداری

غم بی‌شماری به دل دارم امشب
به دل دارم امشب غم بی‌شماری

محمدمهدی_هرمزی