اےبه قربان نگاهت،دوست ميدارم ترا،،،
جان شيرينم فدايت،دوست ميدارم ترا،،

اندڪےبنشين،شتابت بهر چيست ؟
قصه هادارم برايت،دوست ميدارم
ترا،،

يك نظر بر دل نظر ڪن ماه من،،،،
تابشے ازآسمانت ،دوست ميدارم ترا،،،

خوب رويم ،سنگ دل گشتے چرا،،،
رحم برشوريده حالت،دوست ميدارم ترا..

نازڪن زيبا نگارم ، تا خريدارت منم،،،
دل ببازم در قمارت،دوست ميدارم ترا،،،

چشم زيبايت قرار از دل ربـود،،،،
رومگير از بيقرارت،دوست ميدارم ترا،،،

عطرگيسوےتو زيبا ،هوش از سر ميبرد،،
گشته ام اےمه خمارت،دوست ميدارم ترا،،

بزم عشقست و عطا ڪن بوسه ايے،،،
جرعه ايےمےازلبانت،دوست ميدارم ترا