به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست 
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست 
 
همه شهر به دلدادگی ام می خندند  
که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست 
 
«تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری  
و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست  
 
مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم  
که دلم بند نفس های کسی هست که نیست
		
Suka
			
			 Komentar 		
	
					 Membagikan				
						 
											 
		 
			
علیرضا عباسی
Hapus Komentar
Apakah Anda yakin ingin menghapus komentar ini?