שעון
בלוג
שׁוּק
דפים
יותר
به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست همه شهر به دلدادگی ام می خندند که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست «تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم که دلم بند نفس های کسی هست که نیست
טען עוד
אתה עומד לרכוש את הפריטים, האם אתה רוצה להמשיך?
علیرضا عباسی
מחק תגובה
האם אתה בטוח שברצונך למחוק את התגובה הזו?