یک عمر از آغوشم اگر دور بمانی
در خانه ی بی پنجره محصور بمانی

با شمع به حال خود اگر اشک بریزی
پروانه ى من!پای کمی نور بمانی

آن قسمت دیوانه ترم پیش تو مانده ست
تا سهم دلم باشی و مجبور بمانی

گوشم به لبت مانده و شعر از پىِ بوسه
ای کاش که با قافیه ها جور بمانی

ای کاش که عمری به دلم درد بریزی
ای کاش همین آدم مغرور بمانی

هر ساز فقط لحن خودت را بنوازد
در گوشه ی هر پرده ی ماهور بمانی

دلبسته ی چشمان تو می مانم و باید
درگیر من و این گره ی کور بمانی