فرشته ها، تو و من را به هم نشان دادند 
میان زهره و ماه از تو گفتگوها شد 
 
دوباره طوطیک شوکرانی شعرم 
به خنده خنده ی شیرین تو، شکرخا شد 
 
شتاب خواستنت، این چنین که می بالد 
به دوری تو مگر می توان شکیبا شد؟ 
 
امیدوار نبودم دوباره از دل تو 
که مهربان بشوی با دل من، اما شد 
 
تنت هنوز به اندازه ای لطافت داشت 
که گل در آیینه از دیدنش شکوفا شد 
 
قرارنامه ی وصل من و تو بود آن که 
به روی شانه ی تو با لب من امضا شد
		
Suka
			
			 Komentar 		
	
					 Membagikan				
						 
											 
		 
			
یوسف مرادعلی وند
Hapus Komentar
Apakah Anda yakin ingin menghapus komentar ini?