‍ ‍ عاقبت حسرت دیدار مرا خواهد کشت
بغضِ در سینه تلنبار مرا خواهد کشت

گفته بودم که همین عشق به یک گوشه ی چشم
مثل حلاج، سر دار مرا خواهد کشت

حرف ناگفته زیاد است ولی باور کن
ترس، در لحظه ی اقرار ،مرا خواهد کشت

عشق ، جامی ست پر از زهر ولی شیرین است
تالبی تر کنم اینبار، مرا خواهد کشت

گفت آهسته اجل وقت سحر درگوشم
دو قدم مانده به دیدار ، مرا خواهد کشت

#جوادصارمی