من نوشتم عشق، او وابستگی تفسیر کرد
حسرت و بغضِ عجیبی در گلویم گیر کرد

خواب‌ دیدم روحِ من دارد به دوزخ می‌رود
خوابگر کابوس من را خستگی تعبیر کرد

در نگاه آینه انگار می‌سوزد کسی
لعنتی این هم فقط درد مرا تکثیر کرد

کافرم یا اهل دین، دیگر چه فرقی می‌کند
مادرم حتی مرا در ذهن خود تکفیر کرد

در نگاهم ردِ پایِ آتشی جا مانده است
مولوی امثال من را مثل نی تصویر کرد

منطق دیوانگان را دوست دارم، این جنون
آخرش برد و مرا در گوشه‌ای زنجیر کرد