Holde øje
Blog
Marked
sider
Mere
پیمانهام ز رعشه ی پیری به خاک ریخت بعد از هزار دور که نوبت به من رسید شد مهربان، سپهر به من آخر حیات در وقت صبح، خواب فراغت به من رسید مجنون غبار دامن صحرای غیب بود روزی که درد و داغ محبت به من رسید
Indlæs mere
Du er ved at købe varerne, vil du fortsætte?