با همهی بی سر و سامانی ام  
باز به دنبال پریشانی ام 
 
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست 
در پی ویران شدن آنی ام 
 
آمده ام بلکه نگاهم کنی 
عاشق آن لحظهی طوفانی ام 
 
دل خوش گرمای کسی نیستم 
آمده ام تا تو بسوزانی ام 
 
آمده ام با عطش سال ها 
تا تو کمی عشق بنوشانی ام 
 
ماهی برگشته ز دریا شدم 
تا تو بگیری و بمیرانی ام 
 
خوب ترین حادثه می دانمت 
خوب ترین حادثه می دانی ام؟ 
 
(محمدعلی بهمنی)
		
Gefällt mir
			
			 Kommentar 		
	
					 Teilen				
						 
											 
		 
			
adity
Kommentar löschen
Diesen Kommentar wirklich löschen ?