مثل بیماری که با هر درد می ریزد به هم
عشق گاهی با نگاهی سرد می ریزد به هم

جنگل و پاییز می دانند گاهی یک درخت
برگ هایش می شود چون زرد می ریزد به هم

عشق وقتی جای آرامش به چالش می کشد
خوابِ عاشق پیشه ی شبگرد می ریزد به هم

نبض در آهنگ یک آونگ وقتی کوک نیست
چرخش منظوم ساعتگرد می ریزد به هم

مثل معتادی که دکتر شک ندارد بعدِ تَرک
چون شود از اجتماعی طَرد می ریزد به هم

زندگی با روز های بد مدارا کردن است
هر که از تقدیر کم آورد می ریزد به هم

زن کنار مرد با غیرت خدایی می کند
در عوض از آدم نامرد می ریزد به هم
؟؟؟