اگر باور ڪنے یا نه تو را در خواب میدیدم
دو چشمان قشنگت را شراب ناب میدیدم

چه زیبا بود چشمانت میان خلوت آن شب
منم تاریڪے محض و تو را مهتاب میدیدم

ولے یک آن شدم حیران تو یک شهزاده اے انگار
تو را در وسط رویا بسے شاداب میدیدم

میان آن هیاهو و هجوم فڪر و اندیشه
خودم آریوے جنگاور تو را یوتاب میدیدم

چنان آرامشے دادے به قلب پر ز تشویشم
ڪه گیسوے بلندت را شبیه تاب میدیدم

نشد گیرم در آغوشت ولیڪن آن تنِ نازت
چو مروارید غلطان در صدف نایاب مے دیدم