عاشق شده ام، حضرت معشوقه کجایی؟
من "مولوی ام" ، "شمس" اگر جلوه نمایی..

"سعدی" نشوم تا در بستان دو چشم و
آغوش گلستان شده ات را نگشایی!

"وحشی" شده ام تا ز تو جامی بستانم
جامی بستانم نه به شاهی، به گدایی..

در مجلس خوبان، تو چه کردی که شنیدم
شرمنده ی لطفت شده صد "حاتم طایی"

ای شرب دهان تو می دولت عشاق
ای قند لبت نسخه ی "عطار و دوایی"

ای مردمک چشم تو منظومه ی شمسی
ای چشم تو آتشکده ی عهد هخایی

دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان-
هی فال زدم،فال زدم.. تا تو بیایى