گر هم آواز دلم مرغ شباهنگ نبود

همه شب با من غمدیده هماهنگ نبود

 ساز بیمهری اگر ساز نمیکرد سپهر

اینهمه ناله به گردون زدل چنگ نبود

با تو ای غنچه دهان راز درون میگفتم

همچو دل عرصه گرفتار اگر تنگ نبود

خون عاشق ز دل خاک سیه میجوشد

ورنه دامان چمن اینهمه گلرنگ نبود

بود امید فزون تر که مقصود رسیم

پسش پای دل سرگشته اگر سنگ نبود

گوش ما نغمه افسون ننوشید (( شمسا))

زآنکه ساز من و دل ساز به نیرنگ نبود

رضا شمسائی