دلم تنگ است
برای خانه پدری
برای گلدانهای شمعدانی کنار حوض
برای بوی زعفران شله زرد های نذری
برای باغبان پیر که پشت درخت بید یواشکی سیگار میکشید
برای قرمزی و شیرینی یک قاچ هندوانه
برای خواب روی پشت بام, یک شب پر ستاره
برای پریدن از روی جوب
برای ایستادن در صف نانوایی
برای خوردن یک استکان کمر باریک چایی
برای قند پهلویش
برای پنیر و گردویش
برای بوی نمناک خاک کوچه پس کوچه
برایِ هیاهویِ بچهها پشت دیوار هر خونه
خانه پدری یک بهانه بود
دلم برای کودکیهایم
دلم برای نیمه ی گم شده ام
دلم برای خودم تنگ شده...
#نیکی_فیروز_کوهی
처럼
논평
공유하다
Mona2
댓글 삭제
이 댓글을 삭제하시겠습니까?
MOEIN64
댓글 삭제
이 댓글을 삭제하시겠습니까?