آرام جانم میشوی پشت وپناهم میشوی ؟ 
من خسته ازبی مهریم ! تومهربانم میشوی ؟ 
 
درمن نمانده ذره ای ازحس خوب عاشقی ! 
توضامن ازادی از ! رنج و عذابم میشوی ؟ 
 
قلبم گواهی میدهد ؛ هم مهربان هم لایقی ! 
آیاتوهم رویای من ! فکر و خیالم میشوی ؟ 
 
من سخت بیمارم ولی ! محتاج دارو نیستم ! 
آیا پرستار تب و درد و عذابم میشوی ؟ 
 
من هرشب از بهر رخت ! هذیان به لب دارم همی ! 
آیا تو در بیداریم ! ورد زبانم میشوی ؟ 
 
تاریکی و ظلمت مرا در دام خود کرده اسیر ! 
آیا چراغ روشن ! شبهای تارم میشوی ؟ 
 
سیمین تنی شکر لبی ! افتاده در دامت دلم ! 
من عاشقی دلداده ام ! جانا شکارم میشوی ؟ 
 
فصل نبودنهای تو ! فصل خزان است ای دریغ ! 
فرهاد من مجنون من !فصل بهارم میشوی ؟ 
 
محبوب من رحمی بکن ! حجران قرار ما نبود ! 
ای مهربان دلدار من ! صبرو قرارم میشوی ؟ 
 
درپهنه این آسمان ! یک نقطه در کیهان منم ! 
اینک تو اسماء دلم ! یا کهکشانم میشوی ؟ 
 
خواهم که پنهانم کنی ! پنهان میان جان خود! 
من خواستار رویشم ! گرمای جانم میشوی
		
 
											 
		