توباقلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی
درابریشم عادت آسوده بودم
توباحال پروانه ی من چه کردی
ننوشیده ازجام چشم تومستم
خماراست میخانه ی من چه کردی
مگرلایق تکیه دادن نبودم
توباحسرت شانه ی من چه کردی
مراخسته کردی وخودخسته رفتی
سفرکرده باخانه ی من چه کردی
جهان من از گریه ات خیس باران
توباسقف کاشانه ی من چه کردی.....
✍:دکترافشین یداللهی
처럼
논평
공유하다
علیرضا عباسی
댓글 삭제
이 댓글을 삭제하시겠습니까?