ای جهانی محو رویت، محو سیمای کهای؟
ای تماشاگاه عالم، در تماشای کهای؟
عالمی را روی دل در قبلهٔ ابروی توست
تو چنین حیران ابروی دلارای کهای؟
شمع و گل چون بلبل و پروانه شیدای تواند
ای بهار زندگی آخر تو شیدای کهای؟
چون دل عاشق نداری یک نفس یکجا قرار
سر به صحرا دادهٔ زلف چلیپای کهای؟
چشم می پوشی ز گلگشت خیابان بهشت
در کمین جلوهٔ سرو دلارای کهای؟
نشکنی از چشمهٔ کوثر خمار خویش را
از خمار آلودگان جام صهبای کهای؟
#صائب_تبریزی
معنی فاصله ها چیست برایم بنویس
درد این واژه سرا چیست برایم بنویس
تو تماشاگر من بلکه نه این فاصله ای
علت دوری ما چیست برایم بنویس
همه جا غرق دعا میشوم از آمدنت
معنی اشک و دعا چیست برایم بنویس
خون دل خوردنت از بار گناهان من است ..
معنی شرم و حیا چیست برایم بنویس
مثنوی نه ، غزلی نه ، نه قصیده نه گلم
مصرع از درس وفا چیست برایم بنویس
دست من را تو نگیری به زمین می افتم
حکمت دست شما چیست برایم بنویس
تو برایم بنویسی به یقین میفهمم ....
حرمت عشق کجا هست برایم بنویس ....
📃
ماکه رقصیدیم به هر سازی زدی ای روزگار
دل به تو بستیم و آخر، دل شکستی روزگار
خوب بودم پس چرا کاتب برایم غم نوشت
کی روا باشد جوابم ،با بدی ای روزگار
فارغ التحصیل دانشگاه درد و غصه ام
بهر شاگردت عجب، سنگ تمامی روزگار
گر برای دیگران مثل بهاران سبز سبز
بهر من پاییزی و ،فصل خزانی روزگار
میکنم دل خوش به هرچیزی حسودی میکنی
مثل رهزن میزنی، بر خنده ام چنگ روزگار
کاش می گفتی ز آزارم چه حاصل میشود
وای عجب بی معرفت ،اهل جفایی روزگار
چون پرنده با چه شوقی لانه بر هم میزنم
دست بی رحمت کند خانه خرابم روزگار
چرخ گردون با دلم نامهربان باشد ولی
با همه درد و غمت بازم صبورم روزگار
من چه می دانم که او
با چه مقیاسی مرا سنجیده است!
من همان هستم که بودم،
شاید او
چون مرا دیوانه ی خود دیده است
بیوفایی می کند بلکه من
دور از دیدار او عاقل شوم!
او نمی داند که من، دوست می دارم جنون عشق را...
من نمی خواهم که حتی لحظه ای،
لحظه ای، از یاد او غافل شوم!
✍🏻 فروغ فرخزاد
زن ها که عاشـق می شـوند
موهایِ بلندشان را
هر روز طورِ جدید تری می پیچـند
و رژلب هایِ خوش رنگ تری به لب هایِ خـندان ترشـان میمالند.
مردها که عاشق می شوند،
شب ها به سختی خوابشان می برد اما صبح ها را با لبخند شروع میکننـد ...
عطرهایِ خوش بـوتـری می خرند و خودشان را بیشتـر دوست دارند.عاشق شدن اصلا
حالِ زمیـن را بهتـر میکند.❤.
زن عجيب ترين و پيچيده ترين خلقت خداست!
وقتى به دنيا مى آيد ...
شور و هيجان و بركت خانه ميشود.
وقتى قدم برميدارد ...
براى پدر انگيزه و براى مادر امید میشود.
وقتی به حرف می آید ...
شیرینی و هیاهوی روزها و شب ها میشود.
وقتی به بلوغ میرسد ...
آگاهی و چراغ روشن راه میشود.
وقتی خواهر میشود ...
یار و پشتیبان و قلبی رئوف برای برادر میشود.
وقتی مادر میشود ...
خودگذشته و تسکینی برای هر نوع درد میشود
وقتی وارد اجتماع میشود ...
رقیبی سخت برای بی مسئولیت ها میشود
وای از آن روزی که زن سرد شود !!!!
نمیگویم که دنیا تمام میشود
ولی شک نکن که دنیا تاریک میشود!؟؟؟
پس قدر دان این خلقت بی مثال خدا باشیم