چه زیبا گفت #مولانا 🌸🍃
عشق را بیمعرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گل ها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کردهای حاشا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن
پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیدهای افشا مکن
در نهانخانه عشرت صنمي خوش دارم
کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
عاشق و رندم و ميخواره به آواز بلند
وين همه منصب از آن حور پريوش دارم
گر تو زين دست مرا بي سر و سامان داري
من به آه سحرت زلف مشوش دارم
گر چنين چهره گشايد خط زنگاري دوست
من رخ زرد به خونابه منقش دارم
گر به کاشانه رندان قدمي خواهي زد
نقل شعر شکرين و مي بي غش دارم
ناوک غمزه بيار و رسن زلف که من
جنگ ها با دل مجروح بلاکش دارم
حافظا چون غم و شادي جهان در گذر است
بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم
#دلم_داشتنت_را_میخواهد
از همان هایی ڪہ همیشہ باشی
از همان داشتن هاے معمولی
از همان ڪَاهی لجبازےهاے مغرورانہات غُـر زدن هاے ڪم صبرانہ و بی حوصلہڪَی هاے ڪَاه و بی ڪَاهت
دلم داشتنت را هوس ڪرده است
هوس ڪرده ام باشی و ڪنارت باشم
ڪنارت باشم چون تمام زندڪَی ام
در تـــو خلاصہ میشود ...
اصلا میدانی چـیست؟
دلم داشتنت را بهانہ میڪَیرد ..!!
ندارى خال لب اما، به چشم من كه زيبايي
فداي ناز لبخندت، تو در من خوب دنيايي
دل از من برده اي، ديگر به طنازى نيازى نيست
به گيسوي تو دل بستم، چقد زيباست شيدايي
تو شايد قطره اي باشي ميان اين همه مردم
ولیکن در خيال من، تو آبي تر ز دريايي
از اين حسي كه من دارم غم حال تو هم پيداست
اگر مجنون اين عشقم، تو هم لیلای ليلايي
به پاس عاشقي عمرى، به پای تو نشستم من
زليخايي و در آخر به يوسف خوب مي آيی
هواي عاشقي يعني بيا دلتنگ هم باشيم
كمي بي تابي و گريه، كمي احساس تنهايي