보다
블로그
시장
페이지
더
Posts
사용자
그룹
법정
채용 정보
자금
زیر ابی ها پست بزارن جریمه می شینا مجبور می کنمتون برید همه پستا رو لایک کنید خخخ
خواهی که کنی قبله سر کویت را از خواهش کس، ترش مکن رویت را با خلق، گشادهروی شو چون محراب تا سجده برند طاق ابرویت را
قاضي : چرا همسرتو کشتی؟ مرد متهم : یه ماسک صورت واسه خودش درست کرده با عسل و میوه و شیر و خیار اونوقت نهار عدسی گذاشته جلوم قاضي : شما تبرئه شدی خخخخخ
تو فارغی و عشقت بازیچه مینماید تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی میگفتمت که جانی دیگر دریغم آید گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی #سعدی
ناز ڪمتـر ڪن دلِ من آب شد قلب تنھا مانده ام بي تاب شد نازڪمتر ڪن ڪہ افتادم زِ پا… گاهي هم قدری بہ سمتِ من بیا گاه گاهي ناز ڪن من ميخرم گاهي هم رامِ دلم شــو دلبـرم
تـــــــو بـــاشــــــے و بــغل باشــــد وخودتو به کَسی یاداوری نکن بخواد خودش پیگیر حالت میشه.. نفـــــس هـــــاے سنگیـــــنت زیــــــــر گلویــــم مــگر مــن دگــــر چــه میخــــــــــــــــواهم؟
تـــــــو بـــاشــــــے و بــغل باشــــد و نفـــــس هـــــاے سنگیـــــنت زیــــــــر گلویــــم مــگر مــن دگــــر چــه میخــــــــــــــــواهم؟
به کجا پر بزنم ؟! من که پرم ریخته است شهر آوار شده روی سرم ریخته است ! من به شوق قفس ات آمده ام، در بگشا وعده ی دانه مده، دور و برم ریخته است سر کشیدم که دل دوست نرنجد، چه کنم ؟! زهر در ساغر من همسفرم ریخته است
یادت باشد من اینجا، کنار همین رویاهای زودگذر به انتظارآمدن تـو خط های سفید جاده را می شـمارم
더 로드
항목을 구매하려고 합니다. 계속하시겠습니까?