من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود 
 
سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود 
 
ذرهای در همه اجزای من مسکین نیست 
 
که نه آن ذره معلق به هوای تو بود 
 
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من 
 
هیچ کس مینپسندم که به جای تو بود 
 
به وفای تو که گر خشت زنند از گل من 
 
همچنان در دل من مهر و وفای تو بود 
 
خوش بود ناله دلسوختگان از سر درد 
 
خاصه دردی که به امید دوای تو بود 
 
ملک دنیا همه با همت سعدی هیچست 
 
پادشاهیش همین بس که گدای تو بود 
 
  
 
#غزلیات_سعدی
		
Suka
			
			 Komentar 		
	
					 Membagikan				
						 
											 
		 
			
Mona2
Hapus Komentar
Apakah Anda yakin ingin menghapus komentar ini?