مگو چنین و چنانم که من زیاد شنیدم
من از پیالهی خالی صدای باد شنیدم
به چشمهای خودم اعتماد داشتم اما
دروغهای بزرگی از اعتماد شنیدم
بتی شکست ولی بت پرست "فلسفه" میبافت
چقدر وصف مریدانه از مراد شنیدم
به "خنده" ساقی "سبابه بوس" وقت اذان گفت
ریاست هر چه که از اهل اعتقاد شنیدم
"شعار" مرگ به دیوار کاخ شاه نوشتند
اگر چه از لبشان "آه" زنده باد شنیدم
صدای هق هق ابر بهار آمد و آن را
منِ خزان زده چون نغمههای شاد شنیدم
دروغ و خنده و آه و شعار و فلسفه کافیست
مگو چنین و چنانم که من زیاد شنیدم
سید_سعید_صاحب_علم
بی تو با رویش هر لحظه ی باران چه کنم؟
با هجوم, غم و اندوه فراوان چه کنم؟
در سرم حسرت کوچی ست به پهنای غروب
بال و پر بسته به آغوش بیابان چه کنم؟
روز و شبها همه تکرار من و تنهایی ست
با چنین گردش بی وقفه ی دوران چه کنم؟
بی تو گل بر تن هر باغ نشانی ز غم است
با غم انگیز ترین فصل بهاران چه کنم؟
شرح حالم شده اینگونه که هر رهگذری
نیش خندی زده،با خنده ی یاران چه کنم؟
رعشه افتاده بر اندام،ز بیداد جنون
با غروری که شده، دست به دامان چه کنم؟
بی تو بر ثانیه ها لعن و هزاران نفرین
نگذرم بی تو از این شام غریبان چه کنم؟
زخمی از حادثه ی زخم زبان گشته دلم
اینهمه دشنه و با سینه ی عریان چه کنم؟
سر در آشوب و تن آواره و دل در به در است
بی تو بی حوصله و بی سر و سامان چه کنم؟
یاد آن نقش دل و شیشه ی سرد و دم آه
با همان پنجره ی رو به خیابان چه کنم؟
کوله بر دوش و گذر از تو خیالم شده بود
ریشه در من زده با خاطره هامان چه کنم؟
یاسین_شعبانی
وقتی دلت بر عشق من ایمان ندارد
دیگر به دست اوردنش, امکان ندارد
حالا که باید از تو دور دور باشم
فرقی برایم خانه با زندان ندارد
این زندگی هم مرگ تدریجیست, اما
دلتنگیم با مرگ هم پایان ندارد
یکروز شاید دفترم را باز کردی
شاید نوشتی حیف, دیگر جان ندارد
روزی که شاید عاشقم باشی, ولی حیف
دیگر به دست آوردنم امکان ندارد.
چیست آن فتنه که با تیر و کمانم می زنی
وه چه تیری که تو برروح و روانم می زنی
نه فقط فردی عطوف بلکه جهانی معرفت
پس چرا با نیشتر شک و گمانم می زنی
دیگرآن روی چوماهش مپسنداینگونه شاد
چونکه باآن اینچنین آتش به خانم می زنی
از سر لطف تو بیا دور و بر من یک زمان
بابهارت پای خویش براین خزانم می زنی
صورت زیبای تو چون بدر ماه درآسمان
شرح و بیانی نغز گونه بر توانم می زنی
تا وزد باد صبا یک بار دیگر بر چمن
عمر کوتاه رعد و برقی از یمانم می زنی
دست بردارتوازاین خبط وخطای نا صواب
تا به کی اینگونه تو طعن کلانم می زنی
آبدیده گشته ام بیمی ندارم زین حساب
بی مهابا تو چنین چوب عیانم می زنی
بر دل کاظم زدی آتش ز مهرت ای رفیق
دود آن را تو کنون بر این زبانم می زنی
🌹🍃
خیلی قشنگه👌
شاه باشی یا گدا ؛ از دست ساقی فلک
باید این ته جُرعۂ جام اجل نوشید و رفت
گر کنیز پادشاهی یا زن بقال کوی
در تغار صبر باید کشک خود سابید و رفت
سنگ باشی یا گهر ؛ از تختۂ تابوتها
در سیه چال لَحِد خواهی بِسَر غلتید و رفت
حلقۂ طاعت بگوش آویز و در آتش نرو!
اهرمن بود آنکه فرمان خدا نشنید و رفت
زین جهان تا آن جهان ظلمات پُر پیچ و خمیست
باید از اختر شناسان راه خود پرسید و رفت
شهریار از ذوق رفتن در وداع آخری
دوستان با وعده گاه بوستان بوسید و رفت
شهریار⃟
دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای تهی به نام قلبم
http://music-bass.ir/567/%D8%A....F%D8%A7%D9%86%D9%84%
دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای سعید شایسته به نام حرف تو سرم نمیره
http://music-bass.ir/566/%D8%A....2%D9%87%D9%86%DA%AF-