هیچ زنی را به جهنم نمی برند ..
زیبایی..
عشق..
زندگی ..
که جایش در جهنم نیست ..
پشت پلک هر زنی بهشتی نامریی مخفی شده برای مردی نامعلوم..
زنان با یک چشم به هم زدنشان ..
جهنم را به هرج و مرج میکشانند ..
فرشته های عذاب..
مذاب های اهن ..
سرب های داغ ..
دریاچه ی شراب میشوند ...
..بهشت خدا تعطیل خواهد شد ...
حوریان ..
باغ های انگور ..
روی دستش باد خواهد کرد ..
نه ..
خدا هیچ زنی را به جهنم نمیفرستد....
تا عطر تو را از خود عطار بگیرم
باید بروم از سر بازار بگیرم
سیل آمده،این منطقه تاخرخره در آب
یک دوست ندیدم ز تو اخبار بگیرم
من عشق تو را از دهن شیر گرفتم
کی اسم تو را از لب کفتار بگیرم؟
گفتند حسودم که سراسیمه دویدم
تا عطر تو از باغ و چمنزار بگیرم
مشروع ترین علت رفتن به دل مرگ:
گنجیست که از لشکر کفار بگیرم
بیهوده تلف شد همهءعمرمن ای کاش
در شرکت چشمان تو یک کار بگیرم
خود را به تمارض زده ام روی زمین تا
از داور چشمان تو اخطار بگیرم
کارم شده هرروز نشستن به تماشات
از عکس تو یک جمله به اجبار بگیرم
روباه تو آمد که دوباره بفریبد...
کو تکه پنیری که به منقار بگیرم؟
#چند_قدم_زیر_باران
می شود حــالِ مـرا خــوب کنی؟
رنـگ و رویـَـم هــمــگـی زرد شده
از دلـــم بـی خـبــری! مـی دانــَـم
بــی تــُــــو آرامـگَـهِ درد شده ..
کـافه و شعـر و دو تا قـهوه ی تلخ
در بســاطِ شَـبـَـم از دلـتـنـگی ست!
چه حـواسـم به غـمـت مشغـول است
قـهــوه ام بــارِ دگـر ، سـَـرد شده ..
#علیــرضاتندیــسـہ
دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان ِ بلا رفت..
از پـای فتـادیـم ، چو آمد غـم ِ هجـران
در درد بمردیم ، چو از دست ، دوا رفت..
#حافظ
در مجلسى از #ژولیده_نیشابوری پرسیدند:
میتوانی 'فی البداهه'
شعری بگویی که ده تا کلمه "دل" در آن باشد و هرکدام معانی مختلفی داشته باشد؟
ژولیده ، رباعی زیر را در همان مجلس سرود :
دلبـرے ، بـا دلبـرے ، دل از ڪفـم دزدید و رفت
هرچه ڪردم ناله از دل , سنگدل نشنید و رفت ..
گفـتـمـش اے دلـربـا ، دلبـر ز دل بردن چه سود؟
از ته ِ دل ، بر من ِ دیـوانـه دل ، خنـدید و رفت ..
پ.ن:
محمدحسن فرحبخشیان معروف به ژولیدهٔ نیشابوری
(زادهٔ سال ۱۳۲۰ . درگذشتهٔ ۱۹ مهر ۱۳۸۶)
آرامگاه: "گلزار شهدای حسینرضا ، ورامین"