عاشق زنی بودن،
سخت نیست
کافیست حواست پرت نشود از دوست داشتنش
کافیست جواب احساسش را با منطقت ندهی
کافیست یک وقتهایی با دلش راه بیایی
و وقتهای دیگر
راههای نیامده را
با آغوش
با بوسه
جبران کنی
یک زن همین که احساس کند دوستش داری و به فکرش هستی و بخاطر دلش حاضری قیدِ بعضی چیزها را بزنی یا بعضی کارها را بکنی
خوشبختترین میشود
زنها توقعِ زیادی از زندگی ندارند
امنشان که کنی
دلشان گرمِ زندگی میشود....
دوباره یک نفر آمد مرا به هم زد و رفت
و سرنوشت مرا با جنون رقم زد و رفت
کسی که مثل همه گفت : "دوستت دارم"
درست مثل همه، آمد و به هم زد و رفت
درست مثل همه، بی مقدمه از راه ...
رسید و سنگ بر آئینه ی دلم زد و رفت
مرا سپرد به کابوس ها، به هر چه محال
به لحظه های من اینگونه رنگ غم زد و رفت
کسی که برکه ی آرامش مرا ... آشفت
به هستی ام - که نبود - آتش عدم زد و رفت
تمام حرف من این است : آخر اینگونه
چگونه می شود از عهد عشق دم زد و رفت
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد
هرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد
تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیست
او بعکس تو به هرچیز مردد باشد
تو به هر در بزنی تا که به دست آوریش
و جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد
بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگر
یکی از این همه شعری ،که بخواهد باشد
همه دلداده ترین فرد تو را بشناسند
او به دلسنگ ترین فرد زبانزد باشد
شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟
دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد؟
تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقت
پیش چشمان تو با او که نباید؛باشد...
چه کنم با دل دیوانه که با این همه باز..
سعی دارد که به این عشق مقید باشد
ما که جوانی نکردیم !
یعنی وقت و حوصله اش را نداشتیم !
ما سرمان شلوغ بود ، خیلی شلوغ !!!
به قدری فکر و مشغله رویِ سرمان سنگینی میکرد ، که درک درستی از سن و سال نداشتیم ...
ما حتی کودکی هم نکردیم ،
چشم باز کردیم و پیر بودیم ...
جوری شکستیم ، که زبانِ اعتراضمان ، بند آمد !
ما قربانیانِ بدترین برهه ی تاریخ بودیم !
نسلِ جوانی هایِ بر باد رفته ...
نسلِ بحران و بلا تکلیفی ...
نسلی که بدونِ فریاد ، در دلِ آتشِ زمانه سوخت !
ما کم سن و سال ترین سالمندانِ تاریخ بودیم !
#نرگس_صرافیان_طوفان
**
آدم ها باید توے زندگیشان ،
پاے خیلے چیزها بایستند ... !
پای حرف هایے ڪه مے زنند ...
قول هایے ڪه مے دهند ...
اشتباهاتے ڪه مے ڪنند ...
احساساتے ڪه بروز مے دهند ...
نگاه هایے ڪه از عمق جان مے ڪنند ...
نوازش هایے ڪه با سرانگشتانشان مے ڪنند !
دوستت دارم هایے ڪه مے گویند ...
زندگے هایے ڪه مے بخشند ...
عشق هایے ڪه نثار مے ڪنند ...
آدم ها باید توے زندگیشان ،
پاے انتخاب هایشان بایستند ...
زندگی مواجهه ے ابدے آدم هاست ،
با انتخاب هایشان ... !