فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #شبتون_بخیر
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
5 سال

-ديونه ‌رو فَقط ‌كَسی‌ كِه‌ ديونه‌
كَرده‌ ميتونه ‌آروم‌ كُنه♡~♡

image
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
5 سال

دردی ڪه انسان را به سڪوت وا میدارد بسیار سنگین تر

از دردیست ڪه انسان را به فریاد وا میدارد...!

و انسانها فقط به فریاد هم میرسند،نه به سڪوت هم!

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

Mona2

 
چرا شیرینی ندادی ب ما اقای مدیر 😁
پسندیدن
1
پسندیدن
· 1595748184
6 پاسخ می دهد

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

"تو بیا ای یار دیرین
تو بیا ای شور شیرین
که به صحراها دریاها بباریم
تو بیا ای باد و باران
به تن خشک خیابان
شاخه ای از باغ فرداها بکاریم
تو بیا با هم دوباره
در شب سرخ ستاره
آسمانی از کبوترها بپاشیم
تو بیا ای خنده دور
در سحرگاهانِ پر نور
سرخوش و خندان لب و دیوانه باشیم"

#اوقاتتان_به_شادی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍

‍ از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکِن عقب سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران

رفته چون مَه به مُحاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحب نظری باز رَسم
محرم ما نبود دیده ی کوته نظران

دلِ چون آینه ی اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این زخدا بی خبران

شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران


#شهریار

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

علیرضا عباسی

 
نه بابا
پسندیدن
· 1595748091
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

‏ما نسلی بودیم که با تهدیدِ "تا سه میشمرم" چشم میزاشتیم ‏ولی انقدر با وجدان بودیم اون وسط یه "دو و نیم" جا میکردیم تا دوستمون بهتر قایم شه...


#نوستالژی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

عمر ، چون آبِ روان میگذرد
مثلِ آهویِ دوان میگذرد

دست ، رو دستت اگر بگذاری
بی ثمر وقتِ گران میگذرد

شاد و غمگین نشو از نفع و ضرر
موسمِ سود و زیان میگذرد

صبحِ عیدت بشود آذر و دی
همچنان باد ، زمان میگذرد

چشم بر هم زدنی پیر شوی
فرصتِ سعی و توان میگذرد

دلخوشِ لحظه یِ اکنونت باش
ور نه بختت به جهان میگذرد

#آریا_کریمی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

‍ توباقلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی
درابریشم عادت آسوده بودم
توباحال پروانه ی من چه کردی
ننوشیده ازجام چشم تومستم
خماراست میخانه ی من چه کردی
مگرلایق تکیه دادن نبودم
توباحسرت شانه ی من چه کردی
مراخسته کردی وخودخسته رفتی
سفرکرده باخانه ی من چه کردی
جهان من از گریه ات خیس باران
توباسقف کاشانه ی من چه کردی.....
✍:دکترافشین یداللهی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

علیرضا عباسی

 
چکارکرده ؟ خخخخخخخخخ
پسندیدن
· 1595747811
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
5 سال

هدف از زندگی علاوه بر شاد بودن ،
مفید بودن، شرافتمند بودن، دلسوز و غمخوار بودن ... است.
تفاوت دارد كه فقط زندگی کرده ای
یا خیلی خوب زندگی کرده ای...

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

Mona2

 
لایکی رفیق
پسندیدن
1
پسندیدن
· پاسخ · 1595747808

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

فصل تابستان است
سایه‌ای می‌جویم
سایه‌ای پر الفت
کوچه‌ها گرم کلام
خانه‌ها گرم سخن
کودکی با شادی
روی خاک نمناک
کلبه‌ای می‌سازد
کلبه‌ای بی‌سرما
این طرف تر
در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا
فصل تابستان است
می‌نویسم شعری
از زبان سهراب
و خدایی که در این نزدیکی است.

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

حرف ها دارم
با تو ای مرغی که
می‌خوانی نهان از چشم
و زمان را با صدایت می گشایی!
چه تو را دردی است
کز نهان خلوت خود می زنی آوا،
و نشاط زندگی را از کف من می‌ربایی؟
در کجا هستی نهان ای مرغ!
زیر تور سبزه های تر
یا درون شاخه های شوق...؟


👤سهراب سپهری

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 1871 out of 1950
  • 1867
  • 1868
  • 1869
  • 1870
  • 1871
  • 1872
  • 1873
  • 1874
  • 1875
  • 1876
  • 1877
  • 1878
  • 1879
  • 1880
  • 1881
  • 1882
  • 1883
  • 1884
  • 1885
  • 1886

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت