Like
Comment
Share
Discover posts
Like
Comment
Share
Like
Comment
Share
Like
Comment
Share
....می دهد شفا.......
مناجات چهارم
من خودم در عجبم یار نمی بیند مرا
خود که می بیند ولی بر من نمیگوید چرا
من در عجبم عمر همه فدای دوست
دوست میداند گناهم ولی باز می دهد شفا
مناجات چهارم
من خودم در عجبم یار نمی بیند مرا
خود که می بیند ولی بر من نمیگوید چرا
من در عجبم عمر همه فدای دوست
دوست میداند گناهم ولی باز می دهد شفا
Like
Comment
Share
این کلمه که حرفی برای گفتن دارد
گویا گفتن هایی برای حرف ندارد!
و نقطه نصفِ راه ِخودش را رفته است
و چشم های زیادی می¬خواهد
تا قهرمان شود
گویا گفتن هایی برای حرف ندارد!
و نقطه نصفِ راه ِخودش را رفته است
و چشم های زیادی می¬خواهد
تا قهرمان شود
Like
Comment
Share
آفتاب چشم تو بر من نمیتابد چرا؟
صد قلندر در منو شب سر نمیآید چرا؟
ابرویَت ابر سیاهست و میانش رعد و برق
قطرههای خشم تو بر من نمیبارد چرا؟
خواب میدیدم شبی یک برکهی زیبا شدی
چشمهای بکر تو با من نمیخوابد چرا؟
یک مسیر تلخ بود گفتی که تا آخر بیا
راهِ بی برگشت من پایان نمییابد چرا؟
من برایش جای نخ شعر میریسم ولی
شعرها را لای موهایش نمیبافد چرا؟
التهاب و درد دارد گاوِ تنهایی من
چند قلو آبستنست اما نمیزاید چرا؟
صد قلندر در منو شب سر نمیآید چرا؟
ابرویَت ابر سیاهست و میانش رعد و برق
قطرههای خشم تو بر من نمیبارد چرا؟
خواب میدیدم شبی یک برکهی زیبا شدی
چشمهای بکر تو با من نمیخوابد چرا؟
یک مسیر تلخ بود گفتی که تا آخر بیا
راهِ بی برگشت من پایان نمییابد چرا؟
من برایش جای نخ شعر میریسم ولی
شعرها را لای موهایش نمیبافد چرا؟
التهاب و درد دارد گاوِ تنهایی من
چند قلو آبستنست اما نمیزاید چرا؟
Like
Comment
Share
کی میرسد آن دیدار؟
آن وصلتِ قدسی ِ پُر از اسرار
من اهل هوس نیستم از من نشوی پنهان
از شهوتِ لعنتی به دورم یار
دلتنگِ توأم بسیار
آن وصلتِ قدسی ِ پُر از اسرار
من اهل هوس نیستم از من نشوی پنهان
از شهوتِ لعنتی به دورم یار
دلتنگِ توأم بسیار
Like
Comment
Share
گفت ؛ زرنگی
گفتم ؛ چرا
گفت ؛ منو داری
نگاهش کردم کاش آینه چشمان همه را آلبوم زیبایی نمی دید
نیش خندم بهانه ای شد تا این بار بپرسد چرا
گفتم خدا به انسان گفت فتبارک الله نمی دانم چرا تو به خودت تنها نیست دادی
گفتم ؛ چرا
گفت ؛ منو داری
نگاهش کردم کاش آینه چشمان همه را آلبوم زیبایی نمی دید
نیش خندم بهانه ای شد تا این بار بپرسد چرا
گفتم خدا به انسان گفت فتبارک الله نمی دانم چرا تو به خودت تنها نیست دادی
Like
Comment
Share
این آسمان بوی درد دارد
باز ابر و باران و برف و سرما
آغوش خیس باران خورده میخواهم
در پشت پنجره بخار گرفته سرد
آینه ایی بی عکس افتاده در آن
باز ابر و باران و برف و سرما
آغوش خیس باران خورده میخواهم
در پشت پنجره بخار گرفته سرد
آینه ایی بی عکس افتاده در آن
Like
Comment
Share
Showing 734 out of 1950