چه کردی که تو معنایِ تمامِ زندگی گشتی؟
که تسکینِ خیالِ من در این آشفتگی گشتی!
منم دریا که چشمانت دلیلِ جزر و مدم هست
تو با چشمانِ خود مغلوبِ این دیوانگی گشتی
کنارم باش تا باور کنی احساس مردی را؛
که شمعی بودی و درگیر این پروانگی گشتی
پیِ پروازم و پرهایِ من بشکسته یِ توفان
چه کردی که تو عاری از غمِ آزادگی گشتی؟
تو آیا بوده ای در جمعِ یاران کنجِ یک عزلت؟
تو در جمعِ رفیقان مملو از بیگانگی گشتی؟!
دلیلش چیست؟شاید عشق، یا شاید که یک عادت؛
که خالی از غم دوری در این وابستگی گشتی
حسین_حیدری"رهگذر"
شده در ڪلبه تنهایے خود رخنه ڪنی؟
شده با خاطره اش روز و شبت شڪوه ڪنی؟
شده هرگز ڪه نگاهت نگران باشد و او
بے تو و چشم تو خوش باشد و تو گریه ڪنی؟
شده آیا ڪه جواب تلفن را ندهد؟
نگران باشے و تا مرز جنون سڪته ڪنی؟
شده با جان و دلت میز بچینے هر روز
در خیالات خودت، ناز ڪنے عشوه ڪنی؟
شده دلتنگ شوے مست شوے در ڪافه؟
قصه عشق بخوانے همه را تشنه ڪنی؟
شده دیوانه شوے نصفه شبے تا اینڪه
به خیابان بزنے خاطره ها زنده ڪنی؟
شده عاشق بشوے شعر شوے در چشمش
بے خیال تو شود باز به او تڪیه ڪنی؟
خانه به خانه ، دَر به دَر، کوچه به کوچه ، کو به کو
شرح فراق گویمت ، نقطه به نقطه، مو به مو
ساحل عافیت زِبس گوش وفاق کر شده،
دردِ دلِ نَزارِ خود جز به کرانه ها مگو
بیهُده بهر زندگی رنجه مدار جان وتَن
با همه بی خدایگان ، باش! مباش روبه رو
گرچه امید بسته ای دل به وفای مَهوشی
لیک در این خیال خوش ، بیش مَبند دل به او
دفتر خاطرات من پرزِ شرار و شور شد
تا کِی از این نوشته ها پَر بِکَنَم دَهَم به جو
مَعْبَرِ زندگی پر از سنگ و کلوخ و خار شد
زودبه خانه ات درآ، تا نَشِکسته ای سبو
یا بِهِلَم زِبَند این جهل و تباهی درون
یا به شرارِ قهرِ خود سِرِّ دِلَم بریز رو
تاکِی از این درآمدن ، بر درِ دیگری شدن؟!
چند در آستان دل ؟گوهرِ بختْ جست و جو!
یا به بقای زندگی ذِلّت جان خرید ،یا
بهرِ نمازِ عشق از خون خودم کنم وضو
لذّت زندگی در این دایره با تو هست و بِس
بی تو و لطف و مِهرِ تو ، مرگ کُنَندم آرزو
وحید_فرجی_شیشوان
درس زیاد می خواندم
و هر جایی که برایم مهم بود
با یک مداد
زیرش خط می کشیدم
"قانون اول نیوتن"
همیشه یکی از سوال های امتحانی بود
قانون جاذبه هم
گفتم جاذبه
یاد چشم های مادرم افتادم
یاد چشم های بی بی
یاد چشم های تو
و چشم...
عضو مهمی ست
اگر نه زن ها
اینقدر با دقت، رو به آینه
زیرش با مداد خط نمی کشیدند
❣ برای فعال کردن قسمتِ خلاقیت مغزتان👇
"شنبه ها" ساعت مچی خود را برعكس
ببنديد،
"يكشنبه ها" با دست غیر معمول مسواک بزنيد،
"دوشنبه ها" به يك راديوی خارجی گوش كنيد و سعی كنيد مطالب را بفهمید،
"سه شنبه ها" با دست مخالف صبحانه ميل كنيد و...
این کارهای غیرمعمول باعث میشود مغز را به چالش بكشيد تا عصب ها مجبور شوند مسيرهای جديدی بسازند
و اين كار ظرفيت مغز و حافظه را زياد مي كند.
و در نهایت شما از هر دو قسمت مغزتان استفاده میکنید
و مغز بطور متعادل و بالانس فعالیت میکند
پرفسور مجید سمیعی
یوسف مرادعلی وند
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟