خیالت در سَرم جاری ست نوشتن از تو اجباری ست.. زِ دردت مرده ام هر روز.. نفس، از روی ناچاری ست.. تو دوری، جانِ من، این غم چه رسمی در وفاداری ست؟ ببخش این دردِ دل هایم برایت مثلِ بیماری ست..
بر بلندای آسمان نشسته ام اما تنهای تنهای تنها گمان میکردم که خوب میشود اما نشد که نشد که نشد من ماندم و دریایی پراز خیال گاهی غرق در رویا و گاهی غرق درخیال
لا اله الا خودت؛ لا عشق الا عشق یک مجنون اهدنا لیلا! به سوی شهر خود لا یزد، لا مشهد سوی چشمان تو می آیند زائرها و شاعرها فرق چندانی ندارد با تو اصلاً یزد با مشهد
بوی موهایت نباشد در حرم عطری نمی بارد می برد هر شب قطاری تار مو از یزد تا مشهد آنقدر که مشهدی ها از لب قند تو می گویند چشم خواهد زد زمانی مطمئناً یزد را مشهد
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 710 out of 1954
ویرایش پیشنهاد
افزودن ردیف
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟
بررسی ها
برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد
پرداخت با کیف پول
هشدار پرداخت
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟