باغبانی پیرم … ، که به غیر از گلها ، از همه دلگیرم…. کوله ام غرق غم است…. آدم خوب کم است …. عده ای بیخبرند ، عده ای کور و کرند … اندکی هم پکرند …. !! … و میان رفقا … عده ای مثل شما … تاج سرند
نه عاشقترین زن جهانم نه دیوانهترین شان من فقط یک دوستم یک فنجان چای هل دار تهِ دوستی من است البته با یک گوش شنوا و یک لبخند محو نشدنی برای شنیدن دلگیریهایت
خدایـــــا… از بــد کردن آدمهایتــــ شکایتـــــ داشتـــــم به در گاهــــتـــــ…. امـــا شکایتــــم را پـــس می گیــــرم…. من نفهمیـــــــدم…. فراموش کرده بودم که بـــدی را خلــــق کردی….
تا هــــر زمــــان که دلــــم گرفـــــت از آدمهایتـــــــــــ….
آری من دلگیــــــــــــرم از خــــــــــودم،از او ، از همـــــــــــــــــــــــه…… خـــــــــــــدایا بنده ات بـــــــــــــازم کم آورده….. فقــــــــــط بـــــــــه خودت امیـــــــــــــــد دارم…..
معنی عشق رو زیاد شنیدیم ولی من فکر میکنم عشق یعنی وقت یعنی زمان یعنی وقت بذاری پیشش باشی وقت بذاری به حرفاش گوش کنی وقت بذاری بهش فکر کنی وقت بذاری با هم برید بیرون وقت بذاری براش کتاب درسیش رو بگیری وقت بذاری یه جای دنج دستاشو بگیری و فشار بدی وقت بذاری بشینی باهاش درباره آینده حرف بزنید وقت بذاری وقت بذاری وقت بذاری
می ترسم از آدم ها … آدم هایی که دست می گذارند روی تنهایی ات … مجوزِ ورود می گیرند … و تنهاترت می کنند … آدم هایی که سایه می اندازند روی سرت … و بی تفاوت، سایه سنگین می کنند … آدم هایی که ساده می گیری بودنشان را … و سخت می کنند گذرِ لحظه هایت را … آدم هایی که کوهِ معرفت می شوی برایشان … و آنها مدام می لرزانندت با آتشفشانِ بی معرفتی هاشان … آدم هایی که به هزار و یک خاطره، دلبستۀ شان می شوی… و انها بی تفاوت میگذرندو میروند …
نه به گریه ها اعتماد کن و شانه ات را بی فکر در اختیار چشمهای خیسش بگذار نه به شانه هایش اعتماد کن و برای گریه هایت به شانه ای تکیه کن خودت باش که انسان از سمتی که تکیه میکند میافتد