اگر تو را کمتر دوست داشتم، ممکن بود قادر باشم بیشتر درباره آن صحبت کنم. (اما) آستن برای توصیف عشق و محبت واقعی مانند دیگران زیاد نیاز به سخنرانیهای شیک نداشت و در جملاتی ساده آن را بیان میکند.
وقتی درد تمام میشود، خاطراتش اغلب شیرین میشود. (ترغیب) آستن در این جمله احتمالاً به درد عشقی و روحی اشاره دارد که با گذشت زمان بهبودی مییابد و حتی خاطرات شیرینی از آن به یادگار میگذارد.
وقتی قرار است به آدمها مستمری داده شود، همیشه تا ابد زنده میمانند. (عقل و احساس) شاید منظور آستن از تاثیر پول در درازی عمر آدمها اطرافش باشد که چندان برایش خوشایند نبود.
افرادی که از یک رمان خوب احساس شادی نمیکنند، باید به طور تحمل ناپذیری احمق باشند. حواستان باشد، در این جمله آستن به نوعی از داستانهای خودش دفاع کرده و مردم را برای خواندن آنها دعوت میکند.
اما بی شک، در دنیا مردهای زیادی وجود ندارند که خوش شانس بوده و شایستگی زندگی با یک زن خوب را داشته باشند. شاید تعداد کمی پسرهای مجرد پولدار در شهر موجود باشند که با دخترهای دم بخت ازدواج کنند. احتمالاً آستن با این جمله خواسته به نوعی از این دخترها نیز دفاع کند.