فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #showerdrainagechina #showerdrainkitchina #drainforshowerchina #drainforshowerfactory #firstaidbag
    חיפוש מתקדם
  • התחברות
  • הירשם

  • מצב יום
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    על אודות • מַדרִיך • צור קשר • מדיניות פרטיות • תנאי שימוש • הֶחזֵר

    בחר שפה

  • Arabic
  • Bengali
  • Chinese
  • Croatian
  • Danish
  • Dutch
  • English
  • Farsi
  • Filipino
  • French
  • German
  • Hebrew
  • Hindi
  • Indonesian
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Portuguese
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu
  • Vietnamese

שעון

שעון

בלוג

עיין במאמרים

שׁוּק

המוצרים החדישים

דפים

הדפים שלי דפי לייק

יותר

פוֹרוּם לַחקוֹר פוסטים פופולריים מקומות תעסוקה הצעות מימון
שעון שׁוּק בלוג הדפים שלי ראה הכל

לְגַלוֹת פוסטים

Posts

משתמשים

דפים

קְבוּצָה

בלוג

שׁוּק

פוֹרוּם

מקומות תעסוקה

מימון

علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים
عارفی شبی نماز همی کرد. آوازی شنید که: ای شیخ خواهی از آنچه از تو می دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟ عارف جواب داد: بارخدایا خواهی تا آنچه از رحمت تو می دانم و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ کس سجودت نکند؟ آواز بر آمد : نه از تو, نه از من!!
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים
چوپانى پدر خردمندى داشت. روزى به پدر گفت: اى پدر دانا و خردمند! به من آن گونه كه از پيروان آزموده انتظار مى رود يك پند بياموز! پدر خردمند چوپان گفت: به مردم نيكى كن، ولى به اندازه، نه به حدى كه طرف را لوس كند و مغرور و خيره سر نمايد.
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים

تقدیم دوستان خوبم

image
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים

image
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים
بالاخره بـه کوچه مان رسیدم. خدای من ! چقدر آب در چاله چوله ها جمع شده اسـت ! قبل از بارندگی بـه نظر می رسید کـه کوچه ی بی عیب نقصی داریم!!! اما حالا می‌بینم کـه کوچه پر از چاله های‌ کوچک و بزرگ اسـت… بارش باران تقریباً قطع شده بود،فقط قطره هایی کوچک و با فاصله از آسمان می چکید و روی آب های‌ جمع شده در چاله می افتاد و حلقه های‌ زیبایی را بوجود می آورد… زنگ خانه را زدم. مادر درب را باز کرد و بـه من خیرمقدم گفت . لباس هایم را عوض کردم و کنار بخاری نشستم و مهمان یه فنجان چای گرم مادرم شدم…
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים
مادران چادرشان را بـه روی سر کودکشان می کشیدند تا مبادا خیس شوند و سرما بخورند، اما من بــــــی خیـــــــــال دنیـــــــا… دستانم را باز می‌کردم صورتم را بالا می گرفتم تا هر چه باران هست نصیبم شود… چندی نگذشت کـه خیابان ها پر از آب شد، خودروها با برف پاک کن های‌ روشنشان کـه از خیابان می گذشتند آب کف خیابان را بـه اطراف می پاشیدند، گنجشک ها و یاکریم ها سراسیمه بـه دنبال پناهگاه می گشتند، گویا لانه شان را گم کرده بودند.
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים
بوی خاک هوا را برداشته بود، تند تند نفس های‌ عمیق می کشیدم تا بیشتر بوی خاک را استشمام کنم. اما هر چه می گذشت شدت بارش باران بیشتر می‌شد. روی لباس هایم علامت قطره های‌ باران افتاده بود و خیس شده بود. برگ های‌ درختان هم حسابی شسته و شفاف شده بودند، گویی حمام کرده اند!
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים
آسمان بـه یک‌ باره روشن و خاموش شد. صدای عجیبی بـه گوش رسید.گویا رعد و برق اسـت. آسمان سیاه و قرمز شد… و باران شروع بـه بارش کرد. آرام آرام بارید، آسمان بیخودی شلوغش کرده بود، من خودم شاهد بودم !
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים
اگر بر روی گلی بنشینم ، نامم را شبنم می نامند . اگر در دریا فرو روم ، نامم را آب می نامند . خوشحالم که فقط یک اسم ثابت ندارم . هویت مشخصی ندارم و در هر دوره ای اسم متفاوتی نصیب من می شود . آرزو می کردم ای کاش بر روی شیشه ای که تازه تمیزش کرده اند ، نمی افتادم . بلکه شیشه های کثیف را پاک می کردم.آرزو می کردم به گلی جان ببخشم تا اینکه کسی را خیس کنم و موجب نفرتش شوم . آرزو می کردم قطره ای باشم که پرنده ای را سیراب کند نه اینکه نقاشی کودکی را خراب کند .
כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 שנים

آرام و آرام ، همراه با رقص باد ، در حال سقوط … آری ! من سوگند یاد کرده ام که سقوط کنم و این سقوط است که سرنوشت مرا رقم می زند . آری! من به آسمان عهد بسته ام که وقتی اندوهگین شد ، سقوط کنم . یادم می آید در سقوط قبلی نامم را قطره باران نامیدند . هم مسیر و هم آوا با قطرات دیگر.

כמו
תגובה
לַחֲלוֹק
Showing 878 out of 1897
  • 874
  • 875
  • 876
  • 877
  • 878
  • 879
  • 880
  • 881
  • 882
  • 883
  • 884
  • 885
  • 886
  • 887
  • 888
  • 889
  • 890
  • 891
  • 892
  • 893

ערוך הצעה

הוסף נדבך








בחר תמונה
מחק את השכבה שלך
האם אתה בטוח שברצונך למחוק את השכבה הזו?

ביקורות

על מנת למכור את התוכן והפוסטים שלך, התחל ביצירת מספר חבילות. מונטיזציה

שלם באמצעות ארנק

התראת תשלום

אתה עומד לרכוש את הפריטים, האם אתה רוצה להמשיך?

בקש החזר