ای قامتت بلندتر از قامت بادبانها و فضای چشمانت گستردهتر از فضای آزادی… تو زیباتری از همهی کتابها که نوشته ام از همهی کتابها که به نوشتن شان میاندیشم… و از اشعاری که آمده اند… و اشعاری که خواهند آمد…
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟ از کجا وز که خبر آوردی؟ خوش خبر باشی، اما، اما گرد بام و در من بی ثمر میگردی انتظار خبری نیست مرا نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس برو آنجا که تو را منتظرند
تا آخر عمر، درگير من خواهي بود،و تظاهر مي کني که نيستي مقايسه تو را، از پا در خواهد آورد من مي دانم به کجاي قلبت شليک کرده ام تو ديگر خوب نخواهي شد خیال نکن،اگر برای کسی،تمام شدی،امیدی هست خورشید،از آنجا که غروب می کند،طلوع نمی کند این چند ماه که منتظرت بودم به اندازۀ چند سال نگذشت به اندازۀ همین چند ماه گذشت اما فهمیدم ،ماه یعنی چه،روز یعنی چه،لحظه یعنی چه، این چند ماه گذشت، و فهمیدم، گذشتن، زمان، انتظار،یعنی چه
إعجاب
علق
شارك
Showing 1013 out of 1898
تعديل العرض
إضافة المستوى
حذف المستوى الخاص بك
هل أنت متأكد من أنك تريد حذف هذا المستوى؟
التعليقات
من أجل بيع المحتوى الخاص بك ومنشوراتك، ابدأ بإنشاء بعض الحزم. تحقيق الدخل