فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Bengali
  • Chinese
  • Croatian
  • Danish
  • Dutch
  • English
  • Farsi
  • Filipino
  • French
  • German
  • Hebrew
  • Hindi
  • Indonesian
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Portuguese
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu
  • Vietnamese

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

Mona2
Mona2  
5 سال

💐💐💐
دوست دارم ، تو برایم عشق را معنا کنی
خواب دنیا را کنارم غرق در رویا کنی

دوست دارم ، دورِ تو پروانه باشم روز و شب
شمعِِ من باشی و در من شعله ها بر پا کنی

دوست دارم ، از خودم تنهای تنها بگذرم
تا تو جایم را بگیری ، در دلم غوغا کنی

دوست دارم ، واژه واژه شاعرِ چشمت شوم
تا نظر پشت نظر ،شعرِ مرا زیبا کنی

دوست دارم ، دل به دریای نگاهت بسپرم
قطره قطره اشک ریزم ، تا مرا دریا کنی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

نــایــاب تــــریــن زمـــــزمــه در تــار مــنــی تــو
در تــار و دف ونــغــمــه ی گــیــتــار مــنــی تــو

از عــطـــر تــنــم مـــردم شــهرم همــه دانــنــد
همــســایــه ی دیـــوار بـــه دیــوار مــنــی تــو

ســر را بــنــهم از غــم دل بــر ســر خــاشــاڪــ
وقــتــی ڪـــه نــدانــی گــل بــیـــخــار مــنــی تــو

دودم بــه هوا مــیــرود از شــعــلــه رویــتــ
ســوزنـــده تـــر از آتـــش ســیــگــار مــنــی تــو

پــلــڪــم نـــرود روی هم از بـــرق نــگــاهتــ
هـر ثــانــیــه بـــر دیــده ی بــیـــدار مــنــی تــو

ای بــاعــث اشــعـــارِ تــرِ حــافــظ و ســعــدیــ
شــیــرازتـــر از ســـرو و ســپــیــدار مــنــی تــو

درشــعــر وغــزل راز دلــم رابــه تــو گــویــمــ
زیــرا ڪـــه عــســل مــحــرم اســرار مــنــی تــو

عــلــیــ_قــیــصــریــ

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

قدم اهسته بردار ,زیر پایت یک دل است
یک دل پر خون زما,افتاده برروی گل است

گر چه از غفلت رود پایت ب روی دل ولی
گویمت اهسته تر,او را ب لیلی منزل است

این دلی ک زیرپایت له شده درخاک وخون
قلب مجنون ست ک افتاده بپای قاتل است

می روی اما نگاهی هم , ب زیر پا بکن
شایدان قلبی ک مانده زیرپایت غافل است

غافل از لیلی ک دنیایش پر از صد ارزوست
ارزوی دیدن مجنون , خیالی باطل است

من که دراشعارخود ماندم چه گویم ازتو دل
تو بگو حرف حسابی ک مرا هم شامل است

توی امواج نگاهت , یک بغل از ارزوست
قایقم در ارزویت , چشم ب راه ساحل است

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
5 سال

ای خطه ایران مهین، ای وطن من
ای گشته به مهر تو عجین جان و تن من

دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ و گل و لاله و سرو و سمن من

تا هست کنار تو پر از لشکر دشمن
هرگز نشود خالی از دل محن من

دردا و دریغا که چنان گشتی بی برگ
که از بافته خویش نداری کفن من

امروز همی گویم با محنت بسیار
دردا و دریغا وطن من وطن من

ایرج_ بسطامی

پنجم دی ماه سالگرد غمبار زلزله بم و درگذشت شادروان ایرج بسطامی در این رویداد ناگوار! گرامی باد

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

من پذیرفتم شکست خویش را،
پندهای عقل دوراندیش را،

من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشنا دیوانه است

 میروم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم

 میروم از رفتن من شاد باش
 از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتر از من میشوی
آرزو دارم شبی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخوردهای سرد را

 آرزو دارم خدا شادت کند
بعد شادی تشنه‌ی نامم کند

(حمید مصدق)

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

نه فقط ساده به دستان تو تسليم شدم
كه به تاريخِ پس و پيش تو تقسيم شدم

دلِ من قبل تو كه اين همه محروم نبود
انقلابی شد و من يك شبه تحريم شدم

لحظه ی ديدنِ تـو فاتحه ام را خواندم
چون دچـار سرطــانِ دلِ بدخيم شدم

بعدِ تو روزِ خوشم جن شد و من بسم الله
تا ابد جمعه ترين جمعه ی تقويم شدم

كمی فاصله ها شاخص نزديكی نيست
مـن كنارت به موازاتِ تو ترسـيم شدم

وسطِ زندگی ات گاف بعيدی بـودم
كه نفهميده، خودم جمع شدم... جيم شدم

دستٰ بی حوصله ات قيچی و من ريش كه نه
بمب بی ساعتِ بی طاقتِ پر سيم شدم

جاي آن نيمه ی پر در ته ليوان خالی!
نيمه ی گمشده ام كامل و من نيم شدم

#عرفان_پاکزاد

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

دگرم بسته‌ی آن زلفِ سیه نتْوان داشت
آنچنانم که به زنجیر نگه نتوان داشت

تابِ خِیل و سپهِ زلف و رُخی نیست مرا
روز و شب معرکه با خیل و سپه نتوان داشت

تا کِی آن چاهِ ذَقَن را نگرم با لب خشک؟
این‌همه تشنه مرا بر لب چَه نتوان داشت

دیده بربستم و نومید نشستم، چه کنم؟
بیش از این دیده به امّید به ره نتوان داشت

با وجود رخ او، دیدن گل کِی زیباست؟
پیش خورشید نظر جانب مَه نتوان داشت...

هلالی_جغتایی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

خانه در حسرتت ای ماه، همیشه ابریست
دوری از تو، بخدا تجربه ی خوبی نیست

"عشق" پیچیده ترین کشف بشر در "هیچ" است!
راستی، فلسفه ی عشق نمی دانی چیست؟

هرکسی عشق تو را در غزلم حس کرده
آفرین گفته و داده ست به چشمانت بیست

چارراه دل من از سه طرف مسدود است
رد شو، مانند همه پشت ترافیک نایست

این غزل،درددل ماهی رود و ماه است
ماهی از حسرت ماهش همه ی عمر گریست

بعد فهمید که ماه،عاشق خورشید شده
خشک شد اشکش ...اما دو سه شب بیش نزیست!

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

.خدایا عاشقش کن تا بفهمد درد من را
بفهمد روزگار غمگسار سرد من را

خدایا عاشقش کن تا بداند عاشقی چیست
بداند درد جسم و قلب عاشق از رخ کیست

خدایا عاشقش کن تا زبان من بداند
بداند تا سخن از نیش زخم خود نراند

خدایا عاشقش کن تا دلش بی تاب باشد
دو چشمش تا همیشه پر غم و بیخواب باشد

خدایا عاشقش کن تا فقط آشفته باشد
فقط درد دلش را با دو چشمم گفته باشد

خدایا عاشقش کن نا صبور و اهل باشد
برای من بدست آوردنش هم سهل باشد

خدایا عاشقش کن تا بداند چشم به راهی
بداند، تا بفهمد، تا کشد از سینه آهی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

گفتی چه خبر؟ از تو چه پنهان خبری نیست
در زندگی ام، غیر زمستان خبری نیست

در زندگی ام، بعد تو و خاطره هایت
غیر از غم و اندوه فراوان خبری نیست

انگار نه انگار دل شهر گرفته ست
از بارش بی وقفه ی باران خبری نیست

ای کاش کسی بود که می گفت به یوسف
در مصر به جز حسرت کنعان خبری نیست

از روز به هم ریختن رابطه ی ما
از خاله زنک بازی تهران خبری نیست!

گفتند که پشت سرمان حرف زیاد است
از معرفت قوم مسلمان خبری نیست!

در آتش نمرود تو می سوزم و افسوس
از معجزه ی باغ و گلستان خبری نیست!

در فال غریبانه ی خود گشتم و دیدم
جز خط سیاهی ته فنجان خبری نیست

گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوری ات ای عشق، به قرآن خبری نیست

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 1262 out of 1837
  • 1258
  • 1259
  • 1260
  • 1261
  • 1262
  • 1263
  • 1264
  • 1265
  • 1266
  • 1267
  • 1268
  • 1269
  • 1270
  • 1271
  • 1272
  • 1273
  • 1274
  • 1275
  • 1276
  • 1277

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت