مطربا نرمک بزن تا روح بازآید به تن
چون زنی بر نام شمس الدین تبریزی بزن
مطربا بهر خدا تو غیر شمس الدین مگو
بر تن چون جان او بنواز تن تن تن تنن
تا شود این نقش تو رقصان به سوی آسمان
تا شود این جان پاکت پرده سوز و گام زن
شمس دینُ شمس دینُ شمس دین میگوی وبس
تا ببینی مردگان رقصان شده اندر کفن
مطربا گر چه نیی عاشق مشو از ما ملول
عشق شمس الدین کند مرجانت را چون یاسمن
لالهها دستک زنان و یاسمین رقصان شده
سوسَنَک مَستک شده گوید که باشد خود سمن
خارها خندان شده بر گل بجسته برتری
سنگها باجان شده با لعل گوید ما و من
میدونی قشنگترین جای زندگی کجاست؟
اونجاست که به دلت فرصت میدی !
بهش این جرئتو میدی که دوباره
به زندگی اعتماد کنه ،
بدیارو فراموش کنه.....
دوباره منتظر یه اتفاق ناگهانی خوب باشه ؛
منتظر یه آدم تازه بهش فرصت میدی که گذشته رو
با همه بدیاش ببخشه و بذاره اتفاقات گذشته تو گذشته بمونن
اینجا قشنگ ترین جای زندگیه
جایی که از صفر شروع میکنی
جایی که دوباره متولد میشی ...