مثل خورشيد غروب جمعه زيبايي هنوز
موج سرگردان این دل را تو دريايي هنوز
مثل تاک مست افتاده به پاي خويشتن
ساقی ات افتاده از پا و تو برپايي هنوز
دائم الخمر شب ميخانه ي چشمت منم
عکس بانوی نشسته روی مینایی هنوز
ازسرم مستی پرید و درخماری مانده ام
با همان یک جرعه اما مست وشهلايي هنوز
من همان نيلوفر مرداب عاشق پيشه ام
روي اين مرداب غم؛قوي فريبايي هنوز
هرشب از میخانه سمت کوچه می آیم بگو
پشت شیشه همچنان من را تو می پایی هنوز؟....
بداهه عماد
من میفهممت،
حتی اگه دیگه هیچی مثل قبل نباشه. حتی اگه تو اونی نبوده باشی
ک من فکر میکردم.
حتی اگه بخوام به کل یه آدم دیگه بشم. من میفهممت،
حتی اگه دیگه نباشه اون علاقه ای
که بینمون بود.
حتی اگه مسیرامون از هم به
کل عوض شده باشه.
حتی اگه الان تو زندگی
هرکدوممون یه آدم جدید اومده باشه.
میفهممت چون اون زمانی ک
همه چی خوب بود و من و تو
فقط همدیگرو داشتیم
همه ی حسم و گذاشتم برات،
من یاد گرفتمت...
مبینا سادات
💞💞💞💞
عشق یک حادثه ؛ یک زلزله؛ یک طوفان است
گرچه رودیست روان، عاقبتش طغیان است
مثلِ راهے است پر از دغدغه و ترس ولی
عشق سرسبز تر از گردنه ے حیران است
مولوے وار به رقص آمده ذراتِ تنم
عشق در ڪالبدم درصددِ عصیان است
مثلِ لب هاے ترک خورده ے دشتے هستم
ڪه در آغوشِ عطش ، منتظرِ باران است
تو ببار اے همه آوار بلا بر سرِ دل
همچو بم خشت به خشت تنِ من ویران است
مثل فواره ے بیدے ڪه ز پا افتاده است
مست و مجنون شدنم مرحله ے پایان است
تو عزیزے و زلیخاترے از هر چه ڪه هست
عشق مے ارزد اگر عاقبتش زندان است ...