فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #شبتون_بخیر #caraccessories #carstyling #autoled #taillightupgrade
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

Mona2
Mona2  
5 سال

.
_‏"کجایی" یه کلمه ی ساده نیست؛
گاهی خیلی معنی داره !
"کجایی؟"
یعنی چرا سراغم نمیای ؟
چیکار می کنی؟
چرا پیشم نیستی؟
کجایی به معنی فضولی کردن نیست
به این معنیه که برام مهمی ...
دلم برات تنگ شده ...
به یادتم ...
نگرانتم...

‌‌‎‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

دلتنگی شاید" عادے " باشد ..
دلتنگ دوست
دلتنگی فصلها
دلتنگی براے باران
دلتنگی
براے همه چیز ڪه برایمان با ارزش است ..
ولی من
" غیر عادے " دلتنگت میشوم ...
حتی
ثانیه اے صدایم نڪنی باز دلتنگم
این یعنی عشق...
این یعنی ...
ڪه تو در جان منی .

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

در کارگه کوزه گری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

ناگه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه گر کوزه خر کوزه فروش

از کوزه گری کوزه خریدم باری
آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری

شاهی بودم که جام زرینم بود
اکنون شده ام کوزه هر خماری

در کارگه کوزه گری کردم رای
در پایه چرح دیدم استاد به پای

می کرد سبو کوزه را دسته وسر
از کله پادشاه واز دست گدای

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده است

این دسته که بر گردن او می بینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
در دهر چه صد ساله چه یک روزه شویم

در ده قدح باده از پیش که ما
در کارگه کوزه گران کوزه شویم

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

مجنون تو هستم که فقط گوش کنی
بگذاری ام و باز فراموش کنی

دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشقِ این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند
پلکی بزنی به سیم آخر بزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود
تا آه کِشی،بندِ دلش پاره شود

ای شعله به تن،خواهرِ نمرود بگو
دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو

عليرضا_آذر

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

"کـاش می دانستی
ﮐﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﺍﺕ...
ﺩﻧﯿـاﯼ ﻣـن ﺍﺳﺖ...
ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ...
ﻭﯾﺮﺍﻧــــــﯽ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﻢ!

ﻭ ﻫﯿـــــﭻ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ
ﺩﺭ ﺧﻨــــﺪﻩ ﻫﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﺝ ﻣﯽ ﺭﺳﻢ.
ﺍﻣـــّﺎ
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﻧﺸﺎﻧﺖ ﺩﻫﻢ
ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻧﻔﺴــﻢ.
ﺩﺍﻧﺴﺘﻪ ﻭ ﯾﺎ ﻧﺪﺍﻧﺴﺘﻪ..
بیــــادتم...
‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

تقدیم به دوست
.
هرچند می نوشم تو را، عطشان تر از صحرا منم
هرچند مـی بـیـنـم تـو را، مـجـنـون تر از لیلا منم
.
چشمان مست و دلکشت ، با دل چه نجوا می کند
گـویـد کنـون صهـبـا منـم ، هـم نـرگس شهلا منم
.
بُردست خواب از چشم من ، آن نرگس شهلای تو
شـمـع رُخـت افـروخـتـی ، پـروانـه ی شـیـدا منـم
.
چشمان خود بنموده ای ، یعنی ببین میخانه را
لب تر نما از جام من ، چـون ساقی رعنا منم
.
با آن نگاه آتشیـن ، گیسـوی افشان پُر زچین
آتش به جان دارم کنون ، شمع شب یلدا منم
.
شبها چـو همدوش توام ، عریان هماغوش تو ام
هـم مسـت و مدهـوش تـوام ، بیزار از فردا منم
.
آتـشـفـشـان عـشـق تـو ، دریـای دل آتـش زده
گر قصد طوفان کرده ای ، با من بیا دریا منم
.
یکباره عقل و هوش را ، رهزن شدی ای نازنین
مـجـنـون بـی پـروا منـم ، بی سـر منم بی پـا منم
.
زیبا و خوشبو تر ز گل ، نوشین تری ازجام مُل
خـواهـم گلسـتـان رُخـت ، پس در پی صهـبا منم
.
ای کوه توحید و صفا ، ای وادی مهر و وفا
کشـتی ایمانم تـوئی ، دریـای طـوفان زا منم
.
کُشتی به تیغ ابـروان ، پس زنده کردی با لبان
می میرم از هجران تو ، از بوسه ات احیا منم
.
گـفـتی خـوشا رسـوائی عـشـاق کـوی معـرفـت
بادت هزاران مژده ها ، چون عاشق رسوا منم
.
شـور جنون ای ذو فنون ، داری کنون با ارغنون
چـنگـی بـزن بـر تـار دل ، داوود خـوش آوا مـنم
.
اندر نبرد عقل و دل ، فرزاد تـو فریاد تو
فریاد دلداران توئی ، فرزاد بی پروا منم
.

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

عــــــشق یعنی مست بودن بی شراب
عــــــشق یعنی اشـــک جاری مثل آب
عــــــشق یعنی انتـــــظار و انتــــظار
عــــــشق یعنــــی آرزوی وصــــل یار
عــــــشق یعنی گــــریه های نیمه شب
عــــــشق یعنی سوخـــتن در التهاب
عــــــشق یعنی الـــتماس و الـــتماس
عــــــشق یعنی غــم برایت چون لباس
عــــــشق یعنی دیده ی مـــانده به راه
عــــــشق یعنی بی حـــضورش بی پــناه
عــــــشق یعنی در به در بودن چو باد
عــــــشق یعنی با صدایش شادِ شـــاد
عــــــشق یعنی دست شستن از دیـــار
عــــــشق یعنی بیـــــــــقرارِ بیقــــــرار...

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

ارشان (جواد) صابر مختاری

 
بسیار زیبا
پسندیدن
· 1605901969
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

      

خواب دیدم که خدا عاشق چشمان تو شد
اشک ریزانِ دعا، دست به دامان تو شد

مات و مبهوتِ از این خلقت زیبای عجیب
آسمان را به تو بخشید و گُل افشان تو شد

روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت
ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد

چه شد این چشم منِ مُلحدِ افسانه پرست
تار مویی ز تو را دید و مسلمان تو شد

با دل سرکش بی عاطفه ی خسته ی من
تو چه کردی که دلم گوش به فرمان تو شد

آنقدَر از تو نوشتم همه جا پیش همه
قصّه ی شاعری ام یکسره دیوان تو شد

جگرم خون شده، ای کاش که می فهمیدی
در خودش گم شده بود آنکه غزل خوان تو شد ...

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

مومیایی نباشید...!

وقتی حال خوب و بدت وابسته به رفتار دیگران شود کم‌کم مومیایی خواهی شد.

اگر منتظر بنشینی تا کسی پیدا شود و تو را خوشبخت کند و به خواسته هایت برساند مومیایی می شوی.

وقتی ازدواج برایت مهمتر از استقلال مالی می شود و منتظری تا مردی بیاید و تو را به هرچه که نداری برساند یعنی مومیایی هستی.

وقتی خواسته‌های همه را به خودت ترجیح میدهی مومیایی هستی

وقتی سال به سال یک ورق کتاب نمی‌خوانی و تعداد دفعات آرایشگاه رفتنت بیشتر از سالن های ورزشی رفتنت می شود مومیایی هستی...!

سعی کنید برای خودتان زنده باشید، برای خودتان نفس بکشید، برای خودتان زندگی کنید و لذت ببرید...

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

🍂
«آذر»
باید بانویی باشد با گیسوان طلایی
که هر روز و هر شب
دامن نارنجی‌اش را
می‌تکاند بر زمین تشنه

باران می‌بارد،
برف می‌بارد،
عشق می‌بارد...

گاه طعم گس خرمالو را
با شیرینی انار در هم می‌آمیزد
و گاه لذت نیمکت‌نشینی‌های عصرانه را
با اندوه دوری و تلخی صبوری...

حالا دوباره «آذر»
مهمان دل‌های ما و شماست
بیایید عاشقانه‌های تازه‌ای بسازیم
برای خاطره‌بازی با واپسین فرزند پاییز... 🍂

#طیبه_قادری

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 1421 out of 1950
  • 1417
  • 1418
  • 1419
  • 1420
  • 1421
  • 1422
  • 1423
  • 1424
  • 1425
  • 1426
  • 1427
  • 1428
  • 1429
  • 1430
  • 1431
  • 1432
  • 1433
  • 1434
  • 1435
  • 1436

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت