पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
खोज करना पदों
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
خدایا، این نکته لطیف را با چه کسی می‌توان در میان نهاد که آن معشوق همگان، روی خود را به کسی نشان نداد.
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی
خدایا، این نکته لطیف را با چه کسی می‌توان در میان نهاد که آن معشوق همگان، روی خود را به کسی نشان نداد.
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
دور از جان تو، آرزومندی و دوری کاری به سرم آورده که صبر و تحمل مرا از کفم ربوده است.
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
دور از جان تو، آرزومندی و دوری کاری به سرم آورده که صبر و تحمل مرا از کفم ربوده است.
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
صد باد صبا این جا با سلسله می‌رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
چرا که اینجا یعنی در زلف او صد باد صبا با پای در زنجیر به رقص و پایکوبی مشغولند، حریف و همدم زلف او، این چنین باید باشد؛ باشد که دیگر حرف و کار بیهوده از تو سر نزند.
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی
چرا که اینجا یعنی در زلف او صد باد صبا با پای در زنجیر به رقص و پایکوبی مشغولند، حریف و همدم زلف او، این چنین باید باشد؛ باشد که دیگر حرف و کار بیهوده از تو سر نزند.
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
دیشب گله زلفش با باد همی‌کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
دیشب با باد صبا از دست گیسوی یار گلایه می‌کردم، گفت: اشتباه می‌کنی، از این اندیشه جنون‌آمیز درگذر…
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
دیشب با باد صبا از دست گیسوی یار گلایه می‌کردم، گفت: اشتباه می‌کنی، از این اندیشه جنون‌آمیز درگذر…
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
همواره گل بوستان زندگی تر و تازه نمی‌ماند، هنگام توانایی به فریاد بینوایان برس.
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
همواره گل بوستان زندگی تر و تازه نمی‌ماند، هنگام توانایی به فریاد بینوایان برس.
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
ای سرور زیبارویان، از دست اندوه جدایی تو فریاد و شکایت دارم. دل از دوری تو جانش به لب رسید، وقت آن رسیده که بازگردی.
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
ای سرور زیبارویان، از دست اندوه جدایی تو فریاد و شکایت دارم. دل از دوری تو جانش به لب رسید، وقت آن رسیده که بازگردی.
पसंद करना
टिप्पणी
शेयर करना
Showing 533 out of 1897