من از ماهی که در آیینه ات تابیده می گویم من از این دل که در تاب و تبت رقصیده می گویم هم از تو شمع بزم عاشقی صدها غزل دارم هم از پروانه که دور سرت چرخیده می گویم
در زمینِ سبز رویاها گُلی این راز دید بلبلِ لبْ بسته ای را با دو صد آواز دید شاخه ی خشکیده ای را زیرِ بارِ غنچه ها بی پَر آن پروانه را، در حالتِ پرواز دید
الهی قلب من طاقت ندارد نگارم را چنین بی تابُ دارد بمجنون می شود سر بر بیابان بفرهاد می شود سر بر گریبان نیاید روزگارم بی نگارم که آن وقت تیشه بر قلب می گذارم
💫پروردگارا ✨به ما بردباری، فروتنی 💫و تسلیم و رضا ✨در برابر خواست خودت 💫عطا فرما ✨و بر ما منت گذار و تمام 💫گرفتاریها، سختیها و غمها ✨را از ما و همه بندگانت دور بگردان ✨شب شما بخیر✨ https://uupload.ir/view/i4he2fk3uw_hrnq.mp4/