خیالت در سَرم جاری ست نوشتن از تو اجباری ست.. زِ دردت مرده ام هر روز.. نفس، از روی ناچاری ست.. تو دوری، جانِ من، این غم چه رسمی در وفاداری ست؟ ببخش این دردِ دل هایم برایت مثلِ بیماری ست..
بر بلندای آسمان نشسته ام اما تنهای تنهای تنها گمان میکردم که خوب میشود اما نشد که نشد که نشد من ماندم و دریایی پراز خیال گاهی غرق در رویا و گاهی غرق درخیال
لا اله الا خودت؛ لا عشق الا عشق یک مجنون اهدنا لیلا! به سوی شهر خود لا یزد، لا مشهد سوی چشمان تو می آیند زائرها و شاعرها فرق چندانی ندارد با تو اصلاً یزد با مشهد
Aimer
Commentaire
Partagez
Showing 586 out of 1831
Modifier loffre
Ajouter un niveau
Supprimer votre niveau
Êtes-vous sûr de vouloir supprimer ce niveau?
Avis
Afin de vendre votre contenu et vos publications, commencez par créer quelques packages. Monétisation
Payer par portefeuille
Alerte de paiement
Vous êtes sur le point d'acheter les articles, voulez-vous continuer?